قسمت هفتم: واپسین لحظات
32. جلوگیری از نوشتن وصیّت
1) رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) باوجود شدت تب و بیماری، به کمک علی (علیه السلام) و فضل بن عباس، از منزل خارج شد تا با مردم نماز بگزارد.
2) با این کار، راه بر سود جویان طمعکار خلافت و جانشینی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بسته شد.
3) پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بهگونهای دیگر، امت را از لغزش و سقوط مصونیت بخشد ازاینرو، به آنان فرمود که دوات و کاغذی برایم بیاورید، برایتان وصیتی بنگارم تا پسازآن به گمراهی دچار نشوید.
4) عمربن خطاب، بیدرنگ گفت: بیماری بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شدت یافته- که چنین سخن میگوید-، همان کتاب خدا برای ما کافی است.
5) بنابراین بین حاضران در بیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، اختلاف و نزاع درگرفت... سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: از پیشم بروید، در حضور من نزاع و کشمکش روا نیست.
6) پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از بیم اینکه مبادا حاضران به اسائهی ادب خویش ادامه دهند و به انکار موضوع مهمتر از آن برآیند، در مورد نوشتن وصیت پافشاری نشان نداد...
7) تا حدی امت نیازمند این سفارش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بود، که ابن عباس هرگاه از این ماجرا یاد میکرد، میگفت: اندوهبارترین مصیبت، آن بود که از نگارش وصیت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) جلوگیری کردند.[1]
- ۹۵/۱۰/۱۷