4. با دایه
1) برخی از مورّخان مدّعی شدهاند به خاطر یتیمی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، هیچیک از زنان شیرده حاضر نشد وی را برای شیر دادن بپذیرد و کاروانزنان شیرده که هر یک با خود کودک شیرخواری همراه داشت، در آستانهی بازگشت به بادیه بودند. تنها حلیمةسعدیه بود که نوزادی برای شیر دادن نیافته بود. وی که مانند سایر زنان شیرده، در آغاز، از پذیرش پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سرباز زده بود، وقتی کودکی برای شیر دادن نیافت به شوهرش اظهار داشت تا همان نوزاد یتیم را برای دایگی بپذیرد و شوهرش نیز به او اجازه داد و به نزد خانوادة آن کودک بازگشت و بادلی سرشار از آرزو و به این امید که شاید با پذیرش آن نوزاد زندگیاش خیروبرکت یابد، او را در آغوش کشید.
2) در روایت آمده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در کودکی، جز شیر حلیمه، شیر هیچ زنی را نپذیرفت.
3) تصوری که حلیمه با گرفتن یتیم عبدالمطلب(علیهالسلام) دررسیدن به خیروبرکت داشت، به نومیدی مبدل نگشت. روایتشده که سینة حلیمه از شیر تهی بود ولی با شیر دادن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله )، سینهاش پر از شیر شد.
4) حلیمه میگوید: هنگامیکه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را برای شیر دادن برگرفتیم، در زندگی و اموال خود سراسر نظارهگر خیروبرکت بودیم و پس از دوران خشکسالی و تلاش توانفرسا، توانگری یافتیم.
5) نوزاد عبدالمطلب (علیهالسلام) نزدیک به پنج سال را در دامان حلیمه و شوهرش در مناطق صحرایی قبیلة سعد، سپری کرد. حلیمه پس از گذشت دو سال که نوزاد از شیر گرفته شد، به جهت خیر و سعادتی که از برکت وجود مبارک آن حضرت نصیب وی شده بود، با بیمیلی، او را به خانوادهاش بازگرداند، مادرش (آمنه) نیز از بیم ابتلای نوزادش به انواع بیماریها، بر بازگشت فرزندش به منطقهای دور از مکه، پافشاری میکرد و بدینسان حلیمه، نوزاد را با شادمانی بازگرداند.[1]
- ۹۵/۱۰/۰۹