15. هجرت به حبشه و ایجاد پایگاهی امن
1) گروه سازی: احساس خطر مشرکان پس از اقدامات پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) مبنی بر تشکیل گروههای متعدّد و متنوّع مردمی به شدّت افزایش یافت.[1]
2) (در کلام رهبری: برای آنکه این امتسازی به سامان برسد، سه مرحله وجود داشت: مرحلة اول: شالودهریزی نظام در همین شالودهریزی هم ملاحظه دشمنان شده است، دشمنانی که این جامعهی تازه متولدشده را تهدید میکنند: قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه، مکه که یک مرکزیت است، یهودیها، منافقین که در داخل مردم بودند و دشمن آخر دشمنی بود که در درون هر یک از افراد مسلمان و مؤمن وجود داشت.مرحلة دوم: حراست از این نظام ، مرحلة سوم: تکمیل و سازندگی بنا [2] (شالودهریزی صرف کافی نیست.))
3) مشرکان بر مسلمانان بهویژه بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فشارهای خود را افزایش دادند.
4) مسلمانان به حبشه به دستور پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) و به سرپرستی جعفر بن ابی طالب(علیهماالسلام) هجرت کردند و تا سال 7 هجری قمری حدود 116 نفر از مسلمانان در حبشه بودند.[3]
5) جریان سازی دینی (علیه پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله)) و حمایت بنی هاشم از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله):
· مشرکان از هجرت مسلمانان و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به حبشه و عدم تواناییشان بر بازگشت آنها، بیشاز پیش احساس خطر کردند.
· و توطئة قتل رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را طراحی کردند.
· حضرت ابوطالب (علیه السلام) بنیهاشم را در شعب ابیطالب برای حفظ جان پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) جمع کرد.
· به موازات این اقدام حضرت ابوطالب (علیه السلام)، پیمان محاصرة اقتصادی و اجتماعی علیه مسلمانان توسط مشرکان امضا شد.[4]
o (در حکایت: وضع بد مردم توی شعب ابیطالب، خیلیها را ناراحت کرده بود. بعضیها از اینکه فامیلهایشان وضع بدی داشتند ناراحت شده بودند؛ ابوجهل ولی گفت: عهد و پیمان قریش خللناپذیر است.)[5]
o (در حکایت: توی محاصرة شعب ابوطالب وضع اینقدر بد بود که صدای گریة بچههایشان شنیده میشد. چندنفری هم از ضعف و گرسنگی مردند. بعضیها شتری را با بار آب و غذا میزدند و میفرستادند توی شعب تا بنیهاشم از آن استفاده کنند. حکیم بن حرام هم شتری را بار کرد و فرستاد. محمد ولی شترش را برگرداند. گفت: هدیة کسی که مُحتَکِر است را قبول نمیکنم.)[6]
· استفاده پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از این فرصت طلایی جهت تربیت و آموزش معارف دین و احکام الهی به مسلمانان
· افزایش آمادگی مسلمانان که سبب هجرت تاریخی پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) به یثرب شد.[7]
o (در حکایت: ماه حرام که میشد، هواداران محمد از شعب ابیطالب بیرون میآمدند، وقتی میخواستند چیزی بخرند کسی میآمد، آن چیز را خیلی گرانتر میخرید. اگر میخواستند چیزی بفروشند، کسی میآمد، آن چیز را خیلی ارزانتر میفروخت. سه سال کارشان همین بود. سهسال شعب ابیطالب)[8]
- ۹۵/۱۰/۱۷